در همان ملاقات که من با حاج آقا موسی داشتم، همچنان همان حالت طلبگی وضعیت قبلی را داشت. روح او خیلی بزرگ بود. اصلا این جریانها در روح او حالت خود بزرگ بینی به وجود نیاورد. همچون دوران طلبگی نشستیم و صحبت کردیم.
... من وقتی شنیدم که او به ایران آمده، برای دیدن وی به منزل پدر ایشان رفتم. ما عصرها هر روز خدمت حاج آقا رضا صدر برادر ایشان میرفتیم. یک چای میخوردیم و تا غروب آنجا صحبت میکردیم و بعد از نماز میرفتیم. بعد از آن کشمکشها و ترقیات، او با رجال و سلاطین رفت و آمد میکرد و دیگر تقریبا از جمع ما جدا شده بود. در همان ملاقات که من با حاج آقا موسی داشتم، همچنان همان حالت طلبگی وضعیت قبلی را داشت. روح او خیلی بزرگ بود. اصلا این جریانها در روح او حالت خود بزرگ بینی به وجود نیاورد. همچون دوران طلبگی نشستیم و صحبت کردیم. ایشان حکایتهایی را از ملاقاتهایش برای ما نقل کرد. از جمله اینکه میگفت: یک بار در کشوری که رئیس جمهورش مسیحی بود، نماز جمعه خواندم. به هر حال آخر جلسه که خواستیم خداحافظی کنیم و بلند شویم، او گفت کسی نیست که آبگوشتی به ما بدهد و دوباره دور هم بنشینیم و گپی بزنیم؟ او خیلی خودمانی بود. چنین روحها و اخلاقهایی را خیلی میپسندم و خیلی خوشم میآید. هیچ یک از تتورات زندگی در او اثر منفی نگذاشته بود. حتی یک بارآقای زنجانی فرمود بیایید به منزل حاج آقا موسی برویم. روز بعد برای نهار منزل ایشان رفتیم. باز حاج آقا موسی همچون ایام طلبگی نشستند و صحبت کردند. منظور اینکه ایشان روح بزرگی داشت.
...
همچنین وی نقل میکرد که از طرف آقایان قم ماموریت پیدا کردم تا به ایتالیا بروم و در واتیکان با پاپ صحبت کنم. او از طرف آقایان رفته بود. او گفت، با آن کاردینالی که مسئولیت شرق با او بود، صحبت کردم. صحبت های مرا هم رادیو پخش کرد. ایشان میگفت آنچه در انقلاب بود، دستگاه شاه عکس آن را در اروپا و آمریکا پخش میکرد. میگفتند: نظر آخوندها این است که ما باید سوار الاغ شویم، ماشین نمیخواهیم. اینگونه مزخرفات را میگفتند. قضایا را گفتم و در حضور خودم آن را پخش کردند. ایشان میگفت به من گفتند: شما باید در ملاقات با پاپ، زانوی او را ببوسی. گفتم: اگر در این ماموریت دخالت داشته باشد میبوسم، ولی اگر دخالت ندارد، ملاقات نمیکنم. گفتند دخالت ندارد، من هم ملاقات نکردم. ولی آقا موسی در دنباله آن گفت در تاجگذاری پاپ مرا دعوت کردند، من هم به آنجا رفتم. رجال نشسته بودند. وقتی پاپ آمد، او با دوازده زبان سخنرانی کرد. آقا موسی گفت به زبان فرانسه و عربی هم که من میدانستم، ایشان نیز سخنرانی کرد.
در میان بزرگان ما کسانی به حقّ نزدیکتر بودند که حجم دشمنیها علیه آنان افزونتر بود. امام صدر به رغم برخورداری از تمامی لوازم مقبولیت ومشروعیت و قدرت در کشور لبنان، هرگز مخالفان خود را به زندان نینداخت، نه تنها هرگز میدان فعالیت آنان را محدود نساخت. نه تنها هرگز حرمت و کرامت آنان را مورد تعرض قرار نداد و نه تنها هرگز مردم و دوستداران خود را علیه آنان تحریک نکرد، بلکه هر قدر دشمنی آنها شدت مییافت، مهر و محبتش به آنان فزونی مییافت.
منبع: سایت تابناک 86/10/25